به گزارش تحریریه، از یک سال قبل، بررسی های رسانه ای تحریریه به بررسی ابعاد توافق جمهوری اسلامی ایران با هند بر سر توسعه چابهار پرداخت و آن را سیاستی اشتباه دانست و به شدت علیه منافع ملی ارزیابی کرد. این مجموعه تلاش های گسترده ای را برای شفاف سازی موضوع برای افکار عمومی و مسئولان امر انجام داد. به تازگی مشخص شده است که جمهوری اسلامی ایران به دلیل مشخص شدن ابعاد موضوع و کوتاهی های گوناگون طرف هندی، این کشور را از پروژه فوق کنار گذاشته است و درواقع تلاش های یکساله تحریریه به بار نشست.
مهمترین دلیل یا توجیه موافقان و حامیان همکاری با دهلی نو در چابهار این بود که کشور فوق از روابط خود با دونالد ترامپ استفاده نموده و تجهیزات و فعالیت های بندری را از تحریم های آمریکا مستثنی کرده است. یا این حال دهلی نو ۴ سال پروژه را معطل گذاشت و تقریبا هیچ اقدامی را در آن انجام نداد. حال آنکه دلیل اصلی این بذل و بخشش آمریکا آن بود که شرکت های معدنی بزرگ آمریکایی به اسم شرکت های هندی مناقصه های مدیریت و بهره برداری معادن بزرگ افغانستان را به دست گرفته بودند و برای سود بیشتر آن ها چنین امتیازی برای پاهبار در نظر گرفته شده بود.
این شرکت ها در عمل هیچ مسیر دیگری را برای انتقال مواد استخراج شده از افغانستان به آب های بین المللی در اختیار نداشته اند. چین و پاکستان که کشورهای هم مرز با افغانستان هستند به هیچ عنوان اجازه انتقال این مواد به سوی هند و یا آب های آزاد را نمی دهند. در این شرایط بود که دولتمردان هندی چند سال قبل با ترفندهای مختلف توانستند قرارداد توسعه چابهار را از ایران بربایند. اگرچه آن ها در سال های ابتدایی وعده سرمایه گذاری چندصدمیلیون دلاری و گاهی اوقات تا ۱.۵ میلیارد دلاری را به طرف ایرانی می دادند اما در خوشبینانه ترین برآوردها مندرج در رسانه های هندی در نزدیک به 5 سال گذشته این کشور کمتر از صدمیلیون دلار در چابهار سرمایه گذاری کرد. شایان ذکر است آگاهان حجم سرمایه گذاری واقعی هند را حتی کمتر از ۵۰ میلیون دلار می دانند.
جالب و دردناک اینجاست که هند از نخستین کشورهایی بود که به دستور ترامپ خرید نفت از ایران را متوقف کرد و تاکنون حتی از پرداخت بخشی از بدهی های پیشین خود به ایران طفره می رود. هند نه تنها سرمایه گذاری مورد انتظار را در چابهار انجام نداد بلکه حتی تعهد برای ساخت راه آهن چابهار به زاهدان و سپس اتصال آن به افغانستان را نیز انجام نداد و به بهانه تحریم آمریکا پشت ایران را خالی کرد. جمهوری اسلامی ایران به تنهایی و در شرایط سخت مالی این پروژه را انجام داد و در آینده نزدیک این مسیر ترانزیتی راهبردی به اتمام می رسد.
حال که بخش مهمی از مشکل راه آهن راهبردی اتصال چابهار حل شده و از همه مهمتر بحث توافق راهبردی ایران و چین مطرح شد، هندی ها نگران هستند. دهلی نو اکنون به خاطر از دست دادن روابطش با تهران که به علت اشتباه محاسباتی رخ داد، پشیمان و به فکر بازگشت است. مقام های این کشور سفرهای گوناگونی را در چند ماه اخیر به تهران انجام دادند و حتی پیشنهاد برگزاری روز چابهار را داده اند تا شاید بتوانند بار دیگر دل دولت ایران را به دست بیاورند.
هندی ها یا بهتر بگوییم شرکت های آمریکایی در یافته اند که دیگر دسترسی به امکانات ترانزیتی ایران به عنوان یک شریک مقدور نیست و باید هزینه های بسیاری را برای استفاده از مزایای ژئواستراتژیک ایران پرداخت کنند. این مبلغ در بلندمدت بسیار بیشتر از مقدار سرمایه گذاری ناچیزی است که دولت ناراندرا مودی با دسیسه های گوناگون از زیر بار آن شانه خالی کرد.
اما توافق با چین برگ برنده ای است که همه قواعد بازی را تغییر خواهد داد. چین نیز تقریبا همزمان با هند، توافق همکاری را برای توسعه بندر گوادور با اسلام آباد امضا کرد اما بسیار فعالانه تعهدات خود را انجام داد و گفته می شود تا کنون بیشتر از ۵ میلیارد دلار برای تجهیز و توسعه آن بخش از پاکستان صرف کرده است. پکن به سرعت برنامه های خود را دنبال می کند تا بتواند پاکستان را از طرق مختف به ایران و مسیر یک کمربند و جاده متصل کند.
همه این اطلاعات نخستین بار از سوی تحریریه بیان و میز بین الملل تحریریه با استدلال های منطقی و مستدل موجب روشنگری مقامات مسئول ایران شد تا در رویکرد خود نسبت به هندوستان و بدعهدی ها و اهداف پشت پرده واشنگتن و دهلی نو هوشیارانه تر رفتار کنند. تحریریه در گزارش های زیر به بسط موضوع پرداخت و با استناد به رسانه های غربی پرده از پروژه هزاران میلیارد دلاری شرکت های معدنی آمریکایی به اسم هندی ها در بن بست افغانستان برداشت.
گزارش های زیر تنها نمونه هایی از تولیدات کارشناسانه ، مستند و دقیق تحریریه در زمینه آسیب های توافق با هند است.
این رویکرد در حالی از سوی تحریریه دنبال می شد که فضای رسانه ای و حتی سیاسی تا حدود زیادی به بازگشت هندوستان به تعهداتش امیدوار بود.
تحریریه نشان داد که تحلیل ها نسبت به هند و آینده چابهار اشتباه است و کارشناسان این مرکز رسانه ای نشان دادند دیدگاه بیش از حد خوشبینانه ای به تعهدپذیری هندوستان وجود دارد حال آنکه دولت مودی در همان ابتدا به روابط دیرینه و سنتی با ایران پشت کرد و به دنبال اهدافی متفاوت از طریق آمریکا بوده است.
این تحلیل ها در حالی بیان می شد که بسیاری از رسانه های بزرگ کشور بدون داشتن درکی جامع از تحولات به هندوستان امیدوار بودند و به شدت از وعده های آن ها حمایت می کردند. اما اکنون رویه مورد نظر تهران در همکاری با دهلی نو تغییر کرده است. ایران به هند نیاز ندارد، بلکه این آمریکا و هند هستند که برای استفاده از معادن افغانستان به استفاده از بندر چابهار نیاز داشته و جایگزینی برای آن در اختیار ندارند.
متاسفانه همین رسانه ها که روش های بندبازی سیاسی و رسانه ای را به خوبی می دانند، تلاش دارند موفقیت را مصادره کنند و خود را عامل تغییر رویکرد رسمی جمهوری اسلامی نسب به هند جا بزنند.
چند تصویر زیر تنها برای روشنگری افکار عمومی از روند حاکنم بر رسانه های جریانساز کشور در سال های گذشته است.
دولت حسن روحانی به روشنی نشان داد که در حوزه سیاست خارجی فقیر و کم اطلاع بوده و از کمبود متخصصان آگاه و کارشناس رنج می برد که نمونه های آنرا در روابط تیره با تاجیکستان، امضای برجام، هدیه چابهار به هند، وقت کشی 8 ساله در امضای قرارداد راهبردی با چین، روابط تیره با اعراب حاشیه جنوبی خلیج فارس، عدم امضای توافقهای پولی دوجانبه با متحدان مانند عراق، سوریه، چین، روسیه، ونزوئلا، پاکستان و ... می توان دید و متاسفانه در طیف مقابل دولت اعتدال هم اوضاع چندان فرق نمی کرد.
فقر محتوایی و کارشناسی رسانه های داخلی باعث شد بسیاری از تصمیم های غلط دولت مانند سپردن چابهار به هندی ها به عنوان دستاورد تلقی شده و از آن دفاع شود که نتیجه آن فرصت سوزی هشت ساله در سواحل مکران و اشتباه محاسباتی تصمیم گیران کشور بود.
پایان/
نظر شما